عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)
عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)

انسان

انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یکشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شکست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می کند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد. 

فرصت های زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است ..

از دلنوشته های پروفسور حسابی (پدر فیزیک ایران)

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی

 شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی  و فضای مجازی
  
ادامه مطلب ...

خواص درمانی عسل

مصرف روزانه‌ی یک قاشق عسل تازه و طبیعی، برای حساسیت‌ها بسیار مفید است


 

فواید عسل,فایده های عسل

 

ادامه مطلب ...

سخنی از امام حسین علیه السلام

لَیْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ یَخافُ الْمَوْتَ، ما أَهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى سَبیلِ نَیْلِ الْعِزِّ وَ اِحْیاءِ الْحَقِّ، لَیْسَ الْمَوْتُ فی سَبیلِ الْعِزِّ اِلاّ حَیاةً خالِدَةً وَ لَیْسَتِ الْحَیاةُ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّ الْمَوْتَ الَّذى لاحَیاةَ مَعَهُ، اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَکْثَرِ مِنْ قَتْلى؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فیسَبیلِ اللّه، وَلکِنَّکُمْ لا تَقْدِروُنَ عَلى هَدْمِ مَجْدى وَ مَحْوِ عِزّى وَشَرَفى.

جایگاه من جایگاه کسى نیست که از مرگ بترسد . مرگ در راه عزّت و احیاى حقّ چقدر پیش من آسان است. مرگ در راه عزّت چیزى جز حیات جاودانه نیست و زندگى با ذلّت جز مرگ و نیستى نیست که هیچ حیاتى همراه ندارد . آیا مرا با مرگ مى ترسانید؟ آیا بیش از کشتن من مى توانید؟

آفرین به مرگ در راه خدا، ولى شما نمى توانید شکوه مرا نابود کنید و عزّت و شرافتم را از بین ببرید.

مهمترین اصل دکترین دفاعی ایران دفاع همه جانبه با رویکرد بازدارندگی فعال است

امیر سرتیپ امیر حاتمی

امیر حاتمی در برنامه «تیتر امشب»:قابلیت‌های موشکی را افزایش می‌دهیم/ تجاوز دشمن پاسخ سختی دارد/ برنامه ویژه وزارت دفاع برای تقویت توان هوایی/ پیشرفت 85درصدی در ساخت سامانه باور٣٧٣ 

ادامه مطلب ...

سالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام )


شهادت امام محمد باقر,سالروز شهادت امام محمد باقر

سالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام )
هفتم ماه ذی الحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر (( علیه السلام )) ، شهادت این بزرگوار را به تمامی ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت می گوییم . 
ادامه مطلب ...

میان حزب‌الله لبنان و گروه تروریستی داعش، پیکر شهید محسن حججی مبادله می‌شود.

  بر اساس توافق جرود

حزب‌الله لبنان پیکر "شهید حججی" را از داعش تحویل می‌گیرد

سوریه/ گزارش شهیدحججی/6


 

ادامه مطلب ...

آشنایی با خواص سیر

مصرف سیر برای بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید تاثیر واقعا خوبی در درمان آنها دارد


شنایی با خاصیت های سیر,خواص درمانی سیر

 
ادامه مطلب ...

خوبی و بدی، در این جهان

((داستان  در مورد خوبی و بدی ))


آموزگار سر کلاس گفت:


"کشتی مسافران را بر عرشه داشت؛ در حال گردش و سیاحت بودند. 

قصد تفریح داشتند.

امّا، همه چیز همیشه بر وفق مراد آدمی نیست!

کشتی با حادثه روبرو شد.  
ادامه مطلب ...

عمو سبزی فروش!

داستان زیر مربوط به دانشجویان ایرانی است که دوران سلطنت احمدشاه قاجار برای تحصیل به آلمان رفته بودند و آقای دکتر جلال گنجی فرزند مرحوم «سالار معتمد گنجی نیشابوری» این را نقل کرده اند:

«ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد احمد شاه قاجار تحصیل می کردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام نمود که همۀ دانشجویان خارجی باید از مقابل امپراتور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشورشان را بخوانند. ما بهانه آوردیم که عدۀ‌مان کم است. گفت: 

اهمیت ندارد.از برخی کشورها فقط یک دانشجو اینجا تحصیل می کند و همان یک نفر پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد و سرود ملی خواهد خواند.
چاره‌ای نداشتیم دور هم جمع شدیم و گفتیم ما که سرود ملی نداریم و پس چه باید کرد؟ وقت هم نیست که از نیشابور و از پدرمان بپرسیم.
به راستی عزا گرفته بودیم که مشکل را چگونه حل کنیم. یکی از دوستان گفت: 

این ها که فارسی نمی دانند. چطور است شعر و آهنگی را سر هم بکنیم و بخوانیم و کسی هم که اینجا فارسی بلد نیست که بداند و اعتراض کند.
اشعار مختلفی از سعدی و حافظ با هم تبادل کردیم. اما این شعرها آهنگین نبود و نمی شد به‌ صورت سرود خواند. بالاخره من [دکتر گنجی] گفتم:
بچه‌ها، عمو سبزی‌فروش را همه بلدید؟ گفتند: آری. گفتم: 

هم آهنگین است و هم ساده. 

بچه‌ها گفتند: آخر عمو سبزی‌فروش که سرود نمی شود. 

گفتم: بچه‌ها گوش کنید... 

و خودم با صدای بلند و خیلی جدی شروع به خواندن کردم: 

عمو سبزی‌فروش... بله. سبزی کم‌فروش... بله. سبزی خوب داری؟ ... بله. فریاد شادی از بچه‌ها برخاست و شروع به تمرین نمودیم.
با توافق همدیگر، «سرود ملی» به این‌ صورت تدوین شد:
عمو سبزی‌فروش... بله
سبزی کم‌فروش... بله
سبزی خوب داری...بله
خیلی خوب داری؟... بله
عمو سبزی‌فروش... بله
سبزی کم فروش ... بله
سبزیت گِل داره ... بله
درد دل داره... بله
سیب کالک داری... بله
من و دوسم داری... بله
عمو سبزی‌فروش... بله
من نعنا می خوام... بله
تو رو تنها می خوام... بله
……………
خلاصه این را چند بار تمرین کردیم. روز رژه با یونیفورم یک‌ شکل و یک‌ رنگ از مقابل امپراتور آلمان عمو سبزی‌فروش خوانان رژه رفتیم. پشت سر ما که دانشجویان ایرلندی در حرکت بودند. از «بله» گفتن ما به هیجان آمدند و «بله» را با ما همصدا شدند، به‌طوری که صدای «بله» در استادیوم طنین‌انداز شد و امپراتور هم به ما ابراز تفقد فرمودند و داستان به‌خیر گذشت.


منبع فصلنامۀ «ره‌ آورد» شمارۀ 35

حکایت آموزنده «غرور بی جا»

حکایت جالب «غرور بی جا»

سرگرمی,سایت سرگرمی,داستانهای آموزنده

 

یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال آن برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد . 

برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان در برابر افتادن مقاومت می کرد .در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد .

وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتا د با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد بعد از رفتن باغبان مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند تا این که به ناچار برگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت .


باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد و بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد.

ناگها ن صدای برگ جوان را شنید که می گفت:  اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه حیاتتت من بودم.

 


شوخی جالب فرمانده جدید ارتش با فرمانده سابق


سرلشکر صالحی فرمانده کل ارتش

فرمانده جدید ارتش با فرمانده سابق ارتش در جریان معارفه وی به‌عنوان جانشین جدید ستادکل نیروهای مسلح شوخی جالبی کرد.به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری تسنیم، امیر سرلشکر موسوی فرمانده کل ارتش در مراسم معارفه سرلشکر صالحی جانشین جدید رئیس ستادکل نیروهای مسلح با اشاره به سخنرانی کوتاه امیر صالحی در مراسم معارفه خود، گفت: امیر صالحی 12 سال فرماندهی ارتش را به‌عهده داشتند، 24 ثانیه صحبت کردند، بنده که یک سال جانشینی ستادکل را به‌عهده داشتم، پس باید 2 ثانیه صحبت کنم. (خنده)وی افزود: حقیقتاً این یک سالی که بنده در ستادکل بودم، بسیار برایم در دوران مدیریتی‌ و خدمتی‌ام ارزشمند بوده و من این تدبیر را یکی از تدابیر مؤثر در آینده خودم می‌دانم.فرمانده کل ارتش تصریح کرد: بنده در جلساتی که با سردار عبداللهی و سایر همکارانم در ستادکل بودم، از همان روز اولی که همکار شدم انگار 20 سال بود که با ایشان همکار بودم. واقعاً این یک فرصت مغتنمی بود که نصیبم شد تا اوج صمیمیت را ببینم.سرلشکر موسوی تصریح کرد: صمیمیتی که من در ستادکل دیدم، به‌خدا قسم اگر نگوییم از برادران ارتشی‌ام بیشتر بود، کمتر هم نبوده است.وی خاطرنشان کرد: بسیار به‌کمک ستادکل نیروهای مسلح و بقیه دوستان امید دارم تا بتوانم فرامین حضرت آقا را در ارتش محقق کنم.

انتهای پیام/*

ایران همچون طوفان شیعی خاورمیانه را درمی‌نوردد

وزیر کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی:

گالانت

وزیر مسکن و عضو کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی، ایران را «طوفان شیعی» نامید و باز هم برخی ادعاها درباره هلال شیعی را تکرار کرد.  

ادامه مطلب ...