.
در آستانه هفته منابع طبیعی و روز ملی درختکاری، حضرت آیتالله خامنهای طبق روال هرسالهیشان در محوطه حیاط دفتر رهبری به کاشت نهال پرداختند.
رهبر انقلاب اسلامی در توصیهای همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگتر از آن نیز وجود داشته است، اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.
ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوشمضمونی است که میتوان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.
صحیفه سجادیه بعد از قرآن و نهج البلاغه مهمترین کتاب شیعیان و به نامهای خواهر قرآن و «انجیل اهل بیت» نیز مشهور است.
دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلا ادامه مطلب ...
مرا بینشی عطا فرما تا تو را بشناسم
و دانش عطا فرما تا خود را بشناسم
مرا صحتی عطا فرما تا از کار لذت ببرم
و ثروتی عطا فرما تا محتاج نباشم
مرا نیرویی عطا فرما تا در نبرد زندگی فائق شوم
و همتی عطا فرما تا گناه نکنیم
مرا صبری عطا فرما تا سختی ها رو تحمل کنم
و طبعی عطا فرما که با مردم بسازم
مرا بزرگواری عطا فرما که با دشمنم مدارا کنم
و بینشی عطا فرما تا زیباییهای جهان را ببینم
مرا عشقی عطا فرما تا تو و همه را دوست بدارم
و سعادتی عطا فرما تا خدمتگذار دیگران باشم
مرا ایمانی عطا فرما تا اوامرت را اطاعت کنم
و امیدی عطا فرما تا از ترس و اضطراب بر کنار باشم
مرا عقلی عطا فرما تا از خود نگویم
و معنویتی عطا فرما تا زندگی معنی داشته باشد
حتما بخونید و لذت ببرید :
مردی با پدرش در سفر بود که پدرش در حین مسافرت از دنیا رفت .
از چوپانی در آن حوالی پرسید:
چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟
چوپان گفت: ما شخص خاصی برای این کار نداریم. خودم نماز آن ها را می خوانم.
مرد گفت : خوب لطف کن، نماز پدر مرا هم بخون .
چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند زمزمه ای کرد و گفت: نمازش تمام شد!
مرد که تعجب کرده بود،گفت: این چه نمازی بود؟؟
چوپان گفت: بهتر از این بلد نبودم!
مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت .
شب هنگام ، در عالم رویا پدرش را دید که روزگار خوب و خوشی دارد.
از پدر پرسید: چه شد که این گونه راحت و آسوده ای ؟
پدرش گفت: هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم.
مرد فردای ان روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازه پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده ؟
چوپان گفت : وقتی کنار جنازه آمدم ارتباطی میان من و خداوند بر قرار شد.
با خدا گفتم: خدایا، اگر این مرد امشب مهمان من بود، یه گوسفند برایش زمین می زدم؛ حالا این مرد امشب مهمان توست، ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین.
خدایا آگاهم نما در آن براى برکات سحرهایش و روشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش و بکار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان.