عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)
عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)

تسبیح موجودات!!!!!!

یه داستان زیبا درباره ی خالقمون........

Related image


هنگامی که حضرت موسی(ع) از طرف خدای متعال، برای رفتن به سوی فرعون و دعوت او به خداپرستی مأمور گردید، موسی (ع) به فکر خانواده اش افتاد و به خدا عرض کرد: پروردگارا! چه کسی از خانواده و بچه های من سرپرستی می کند؟! خداوند به موسی (ع) فرمان داد: «عصای خود را بر سنگ بزن». موسی (ع) عصایش را بر سنگ زد، آن سنگ شکست و درون آن، سنگ دیگری نمایان شد! با عصای خود یک ضربه دیگر بر آن سنگ زد آن نیز شکسته شد و درونش، سنگ دیگری پیدا گردید! موسی(ع) ضربه دیگری با عصای خود بر سنگ سوم زد و آن سنگ نیز شکسته شد، درون آن سنگ، کِرمی را دید که چیزی به دهان گرفته و آن را می خورد؟! پرده های حجاب از گوش موسی(ع) به کنار رفت و شنید آن کِرم می گوید: «پاک و منزه است آن خدایی که مرا می بیند و کلام مرا می شنود و به جایگاه من آشناست و به یاد من است و مرا فراموش نمی کند».

 

کسی که بهشت را بر زمین نیافته است
آن را در آسمان نیز نخواهد یافت
خانۀ خدا نزدیک ماست
و تنها اثاث آن، عشق است

برگرفته از وبلاگ ((معشوقم فقط خداست ))

گوهر پنهان

روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد:

ای خدای دانا وتوانا ! حکمت این کار چیست که موجودات را می‌آفرینی و باز همه را خراب می‌کنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب می‌آفرینی و بعد همه را نابود می‌کنی؟

خداوند فرمود : ای موسی! من می‌دانم که این سوال تو از روی نادانی و انکار نیست و گرنه تو را ادب می‌کردم و به خاطر این پرسش تو را گوشمالی می‌دادم. اما می‌دانم که تو می‌خواهی راز و حکمت افعال ما را بدانی و از سرّ تداوم آفرینش آگاه شوی و مردم را از آن آگاه کنی. تو پیامبری و جواب این سوال را می‌دانی. این سوال از علم برمی‌خیزد. هم سوال از علم بر می‌خیزد هم جواب. هم گمراهی از علم ناشی می‌شود هم هدایت و نجات. همچنان که دوستی و دشمنی از آشنایی برمی‌خیزد.

آنگاه خداوند فرمود : ای موسی برای این که به جواب سوالت برسی، بذر گندم در زمین بکار. و صبر کن تا خوشه شود.

موسی بذرها را کاشت و گندم هایش رسید و خوشه شد. داسی برداشت و مشغول درو کردن شد. ندایی از جانب خداوند رسید که:

 ای موسی! تو که کاشتی و پرورش دادی، پس چرا خوشه‌ها را می‌بری؟

موسی جواب داد: پروردگارا ! در این خوشه‌ها، گندم سودمند و مفید پنهان است و درست نیست که دانه‌های گندم در میان کاه بماند، عقل سلیم حکم می‌کند که گندم ها را از کاه باید جدا کنیم. 

خداوند فرمود: این دانش را از چه کسی آموختی که با آن یک خرمن گندم فراهم کردی؟ موسی گفت: ای خدای بزرگ! تو به من قدرت شناخت و درک عطا فرموده‌ای.

خداوند فرمود : پس چگونه تو قوه شناخت داری و من ندارم؟ در تن خلایق روح های پاک هست، روح های تیره و سیاه هم هست . همان طور که باید گندم را از کاه جدا کرد، باید نیکان را از بدان جدا کرد. خلایق جهان را برای آن می‌آفرینم که گنج حکمت های نهان الهی آشکار شود.

*خداوند گوهر پنهان خود را با آفرینش انسان و جهان آشکار کرد. پس ای انسان تو هم گوهر پنهان جان خود را نمایان کن.