همین طور که سنّمون میره بالا و پیرتر میشیم متوجه میشیم که:
ساعت مچیمون چه صد هزار تومنی باشه و چه ده میلیون تومانی هر دو یک وقت را نشون میدن،
اگه کیف پولمون هزار تومان ارزش داشته باشه یا صد هزار تومان، ارزش پولی که داخلش هست فرقی نمی کنه،
خونه ای که توش زندگی می کنیم، صد متری یا دو هزار متری روی تنهایی ما اثری نداره،
اگر در هواپیما در قسمت درجه یک نشسته ایم یا عادی، وقتی هواپیما سقوط کرد، ماهم باهاش میریم،
متوجه خواهیم شد که خوشبختی واقعی ما ارتباطی به دنیای مادی اطرافمان ندارد، پس وقتی خواهر و برادر و دوستانی داریم که می توانیم درکنارشان بگوییم و بخندیم و ازدنیا لذت ببریم،
این یعنی خوشبختی واقعی
ولی الان که دیگه اینطوری نیست همه به شدت معتقدن که تا زمانی که زنده هستن تو این دنیا باید از مزایای این دنیا استفاده کنن
بالاخره هرکس ی نظری داره
سلام وب سایت معلولیت محدودیت نیست (شعرهای شاعری توانمند) با یک شعر با عنوان کسی ندارم جز تو آسمونم آپ شدتشریف بیارید
سلام و درود
حتما
سلام دقیقاهمینطوره
ممنون و سپاس
دم هرچی بزرگتر میشه، چیزای کمتری میتونن خوشحالش کنن...
@texxtland ♥️
برای بعضی ها صدق میکنه
سلام بعله
سلام
ممنون و سپاس