عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)
عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)

حکایت غمناک مادر

پس از درگذشت پدر، پسر مادرش را به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد.
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است. پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود او را ببیند.
از مادرش پرسید: مادر چه میخواهی برایت انجام دهم؟
مادر گفت: از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم.
فرزند با تعجب گفت: داری جان میدهی و از من اینها را درخواست میکنی و قبلا به من گلایه نکردی؟
مادر پاسخ داد: بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم و عادت کردم. ولی می ترسم وقتی فرزندانت در پیری تو را به اینجا می آورند به گرما و گرسنگی عادت نکنی.

نظرات 5 + ارسال نظر
باصفاترین یکشنبه 19 شهریور 1396 ساعت 23:23 http://basafatarin.blogfa.com/

چوپان همیشه مواظب بود که گرگ ها به گوسفندان حمله نکنند غافل از اینکه گوسفندان گرگ شده بودند و همدیگر را می دریدند..!

احسنت و درود

بهمن جمعه 17 شهریور 1396 ساعت 16:37 http://bia2tanz6.mihanblog.com

عیدی چو غدیر این قدر معظم نیست
حبلی چو ولایتش چنین محکم نیست
بر رشته ی محکم ولایت صلوات
بیچاره بود هر آن که مستعصم نیست
***عید سعید غدیر خم مبارک باد***

خلق عالم را ندای یا امیرالمؤمنین است
ایـن صدای دلربای رحمۀ للعالمین است
شده مولا علی امیرالمؤمنین
مبارک مسلمین مبارک مسلمین

مهسا جمعه 17 شهریور 1396 ساعت 15:03 http://mahsamizani.blogfa.com

خیلی زیبا و تاثیرگذار

ممنون و متشکر

غزل از گیلان جمعه 17 شهریور 1396 ساعت 13:41

داستان غمناکی بود..
خیلیا هستن تو خانه سالمندان که دریغ از یک نفر که بهشون سر بزنه..
خیلی غم انگیزه اینکه کسی رو داشته باشی که واست پوچ و تهی و
هیچکس باشه!!میدونید که منظورمو..

بله حق با شماست خیلی هستند که فامیل و وابسته دارند ولی هیچ کدوم بهش سر نمی زنند
بله کاملا متوجه هستم منظورتون را

بهمن جمعه 17 شهریور 1396 ساعت 09:41 http://bia2tanz6.mihanblog.com

این دل چو شب جوانی و راحت و تاب
از روی سپیده‌دم برافکند نقاب
بیدار شو این باقی شب را دریاب
ای بس که بجویی و نیابیش به خواب....

درود برشما
ممنون و متشکر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.