عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)
عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)

سلطان قلب من!

در عالم کودکی به مادرم قول دادم ،
که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.
مادرم مرا بوسید.
و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم .
مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی .
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم .
ولی خوب که فکر می کردم، مادرم را دوست داشتم .
معلمی داشتم که شیفته اش بودم، ولی نه به اندازه مادرم !
بزرگ تر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم .
ولی وقتی پیش خودم گفتم :
کدام یک را بیشتر دوست داری؟ باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد.
سال ها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود .
همان روز مادرم با شادمانی خندید و گفت: دیدی نتوانستی !
من هرچه فکر کردم، او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ،
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود .
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم .
آخر من خودم «مادر» شده بودم ...

نظرات 4 + ارسال نظر
غزل از گیلان چهارشنبه 15 شهریور 1396 ساعت 18:11

خییلی قشنگ بود
مامان من همیشه میگه دنیای مادرانه خییلی عجیبه!

سلام
با تشکر از بازدید تون
بله مامانتون کاملا صحیح می فرمایند

مدیر وبلاگ جنگ نرم چهارشنبه 15 شهریور 1396 ساعت 14:49 http://www.jnarm.blogfa.com

سلام همسنگر وبلاگ نویس عزیز....
پوستر و پست جدید گذاشته ام خوشحال میشوم تشریف بیایید منتظر حضورتان هستم ..
با تشکر مدیر وبلاگ جنگ نرم
www.jnarm.blogfa.com
---------------------------------
کانال تلگرام وبلاگ جنگ نرم @softwar01
صفحه اینستاگرام وبلاگ جنگ نرم : #afsaran93
-----------------------------------------------------------------------------

درورد بر شما
چشم حتما

علی چهارشنبه 15 شهریور 1396 ساعت 14:28 http://afsaran7114.blogfa

هزار فلسفه دارد کسی که مجنون است
به‌ ویژه آن‌که جنون را به‌عشق مدیون است

طلا که هیچ، که از اشک نیز پاک‌تر است
حسابِ هرکه سرش از حساب بیرون است

خراب می‌شوم از دیدن و ندیدن تو
که چشم‌های خمارِ تو مست و میگون است

غم ِ تو خون ِ دلم را به‌شیشه ریخته است
تو لاک می‌زنی آرام و من دلم خون است

"ز گریه مردم چشمم نشسته است به خون
ببین که در طلبت حال مردمان چون است"


#بهمن_صباغ_نو

دغدغهء روزمره ام ، بودن توست !
نفس کشیدنت ..
ایستادنت ..
خندیدنت ..
“مــــــــــادرم”
تو باشی و خدا
دنیا برایم بس است …

بهمن چهارشنبه 15 شهریور 1396 ساعت 08:13 http://bia2tanz6.mihanblog.com

مادر نگاه خسته و تاریکت
با من هزارگونه سخن دارد
با صد زبان به گوش دلم گوید
رنجی که خاطر تو ز من دارد
دردا که از غبار کدورت ها
ابری به روی ماه تو می بینم
سوزد چو برق خرمن جانم را
سوزی که در نگاه تو می بینم
چشمی که پر زخنده ی شادی بود
تاریک و دردناک و غم آلودست
جز سایه‌ی ملال به چشمت نیست
آن شعله‌ی نگاه، پر از دود است
آرام خنده مــی زنــی و دانم
در سینه‌ات کشاکش طوفان است
لبخــنـــد دردنـاک تو ای مـــادر
سوزنده تر ز اشک یتیمان است
تلخ است این سخن که به لب دارم
مادر بلای جـــان تو مـــــن بودم
امّا تو ای دریغ گمان بردی
فرزند مهربـان تو من بودم
چون شعله‌ای که شمع به سر دارد
دائم ز جســم و جـــان تـو کاهیــدم
چون بت تو را شکستم و شرمم باد
با آن که چون خــــدات پــرستیــــدم
شرمنده من به پای تو می افتم
چون بر دلم ز ریشه گنه باریست
مــادر بــلای جان تو من بودم
این اعتراف تلخ گنــــه باریست...

مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید.
و همه‌ی فرشتگان سکوت می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند:
لالایی مادر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.