عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)
عاشقان حسین (ع)

عاشقان حسین (ع)

از دیارشهرتاریخی لیدوما ((ممسنی))**************************اخبار روز شامل( علمی - فرهنگی - سیاسی - مذهبی -تاریخی - ورزشی -پزشکی -طنز)

گم‌شدن ناله‌های «نفیسه‌»ها در غفلت مسئولان خواب‌زده

ای بی

«نفیسه» دختری است که به دلیل ابتلا به بیماری «ای بی» به یکی از بیمارستان‌های تهران مراجعه کرده و در حالی که با بی‌مهری مسئولان اینک با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند، بیمارستان‌های تخصصی دولتی از پذیرش وی به بهانه‌های مختلف خودداری می‌کنند.    به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، همچنان از گوشه و کنار برخی از بیمارستان‌ها صدای ناله و زجر کشیدن بیماران به گوش می‌رسد. بیمارانی که به امید درمان و یافتن راهی برای برگشتن به زندگی از شهرستان‌ به تهران مراجعه می‌کنند اما با بی‌مهری مسئولان چراغ امیدشان خاموش می‌شود.

 «نفیسه» بیمار مبتلا به EB است که برای درمان از شهر قم به تهران آمده و اکنون در یکی از بیمارستان‌های دولتی تهران بستری است، متاسفانه این بیمار از حال و روز خوبی برخوردار نیست و درحالی که جلوی چشمان پدر و مادرش در حال پرپر شدن شدن است کسی به ناله‌هایش توجهی ندارد.


پدر نفیسه در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس در خصوص بیماری فرزندش می‌گوید: فرزند من به بیماری ای‌بی مبتلا است اما متأسفانه یک سال است به بیماری سخت دیگری نیز مبتلا شده است که این موضوع درد و رنج فرزندم را چند برابر کرده است.

وی ادامه می‌دهد: بیماری دیگر فرزندم، توموری است که براثر زخم‌های موجود در سطح بدن ایجاد می‌شود و اکنون پای فرزندم با این بیماری درگیر شده است و حدود 2 سال است به دلیل این بیماری‌ها فرزندم نمی‌تواند به دانشگاه برود.


پدر نفیسه می‌افزاید: پای فرزندم سیاه شده است و پزشک جراح هم به ما گفته که باید پای او قطع شود به دلیل اینکه رگ‌های ناحیه کشاله ران از بین رفته است.

وی می‌گوید : مسئولان خانه «ای‌‌بی» اطلاعات کافی را در خصوص بیماری نفیسه به پزشکان و مسئولان وزارت بهداشت داده‌اند و چند روزی به هر مسئولی که شما بگویید رو زده‌ایم.اما متأسفانه با بی‌مهری آنها مواجه شدیم و هیچ کس به داد ما نمی‌رسد. تمام مسئولان وزارت بهداشت دختر من را به نام می‌شناسند اما هیچ‌ کدام کاری برای ما انجام نمی‌دهند.

پدر نفیسه با اینکه با زحمت و سختی توانستم شماره‌ای از رسانه شما پیدا کنم،می‌افزاید: دخترم اکنون در کما به سر می‌برد و همچنین پای فرزندم بر اثر زخم‌های به وجود آمده کرم زده است و هیچ کس به فریاد ما نمی‌رسد و تمام امیدم برای نجات دخترم شما هستید.

وی توضیح می‌دهد: بیمارستان حضرت رسول و شهدا از پذیرش فرزند من خودداری کردند؛ روز گذشته پزشکان فرزند من را احیا کردند و گفتند این بیمارستان از امکانات کافی برخوردار نیست و باید برای ادامه درمان فرزندتان به بیمارستان مجهزتری منتقل شود اما به بهانه‌های مختلف بیمارستان‌ها از پذیرش او سر باز می‌زنند و دخترم در گوشه تنهایی‌اش می‌سوزد و درد می‌کشد.

 

وی با گریه در حالی که صدایش می‌لرزد ادامه می‌دهد: مسئولانی که ادعا می‌کنند اوضاع خوب است و هیچ مشکلی نیست، یک لحظه درد دختر مرا از نزدیک ببینند تا بفهمند چه جهنمی برای ما ساخته شده است و کسی هم پاسخگو نیست‌.

این موضوع درحالی اتفاق می‌افتد که به گفته مسئولان وزارت بهداشت « طرح تحول سلامت» با هدف یاری رساندن به بیماران اجرایی شده‌است، اما حال و روز نفیسه گویای این موضوع نیست. درحالی که این بیمار تحت پوشش بیمه قرار دارد و به امید حمایت مسئولان و درمان از شهرستان محل زندگی خود به این بیمارستان دولتی مراجعه کرده است مسئولان وزارت بهداشت با بی‌توجهی به درخواست خانواده «نفیسه» همچنان شادمان از افتتاح‌های نمایشی بیمارستان‌هایی هستند که برخی از آنها حتی فاقد حداقل تجهیزات درمانی است.

وزیر بهداشت درحالی عصر امروز شادمان از دریافت تندیس امیرکبیر بود و بر آن بوسه زد که خانواده نفیسه در راهروهای بیمارستان‌ منتظر آمدن یکی از مسئولان وزارتخانه بودند تا شاید راهی برای نجات فرزندشان از رنج و سوزش پیدا شود.

نظرات 2 + ارسال نظر
باصفاترین سه‌شنبه 20 تیر 1396 ساعت 13:54 http://basafatarin.blogfa.com/

خدا کنه که بیماریش درمان بشه و شفا پیدا کنه
وقتی خوندم خیلی دلم گرفت.
مسئولین آقایند نه خادم ملت و نمیشه از وزیر و نماینده و ... انتظار کمک داشت. اینها اگه اهل کمک بودند و به داد مردم گرفتار می رسیدند که کار مملکت به اینجا نمی کشید.
باز هم آرزوی بهبودی برای ایشان دارم
انشاء الله که لطف خداوند و معصومین شامل حال نفیسه و خانواده اش بشود . الهی امید

با تشکر از شما

باصفاترین سه‌شنبه 20 تیر 1396 ساعت 13:50 http://basafatarin.blogfa.com/

در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
تو
تمام تنهایی‌هایم را
از من گرفته‌ای
خیابان‌ها
بی حضور تو
راه‌های آشکار
جهنم‌اند
شمس لنگرودی

گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.