علی قلهکی، از فعالان فضای مجازی تصاویری اختصاصی ازوهابیهای بازداشت شده در خوزستان را در صفحه توییتر خود به اشتراک گذاشت. بر اساس توضیحات قلهکی، ماموریت این مزدوران سعودی در مناطق سیلزده پخش ریال عربستان در میان سیلزدگان و تحریک آنها علیه حاکمیت، پخش بستههای غذایی آلوده در کمپها ( به عنوان مثال این افراد، ۳۰نفر را در کمپ شعیبیه با کیک مسموم، راهی بیمارستان کردند) و شکستن شبانه سیلبندهای ایجاد شده بوده است.
با سلام خدمت شما
آدرس وبلاگ ما تغییر کرده لطفا ما را با این نشانی لینک کنید.
Http://montazeranzohor.blogfa.com
با تشکر مدیریت وبلاگ منتظران ظهور
سلام حتما خدمت میرسم
مهمونی رفتنِ گدا پیش خدا لیاقته
یه بار دیگه پیش خدا بشی گدا سعادته
هر کی بودی، هرکی شدی اگه دوباره اومدی
خدا رو شاهد می گیرم شک نکنی عنایته
هر کاری کردی زیر ذره بینِ حق بودی ولی
اگه که رسوا نشدی تا به حالا کرامته
خدا تو رو ببخشه و بازم بری گناه کنی
قسم به ذات کبریا این عملت خیانته
باید که عمری بسوزی شاید که بخشیده بشی
چاره ی درد بخششت پیش خدا سماجته
ماه رمضون که می رسه، شبای جمعه که میاد
جا نمونی از کاروان درِ خونش قیامته
اگه که گریه های تو جواب نداد بگو حسین
ذکر حسین تو این شبا وسیله ی شفاعته
بدون ذکر او دلی عاشق و شیدا نمی شه
موندن پای پرچمش، عاقبتش شهادته
آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی می گویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست
ژولیده نیشابوری
بسیار زیبا
رسیدن ماه میهمانی خدا بر دوستان ولایتمدار گرامی باد[گل]
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که در روز بسیار گرم برای خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را می گمارد تا دست به چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامی که افطار کند.
امیدوارم توفیق طاعت و بندگی شایسته نصیبتان شود لحظه های معنوی این ماه عزیزحقیر را هم از دعای خیر محروم نفرمایید
سلام
با معرفی یک کتاب در:
"چندلحظه شادی...✿◕ ‿ ◕✿ "
حتماً تشریف بیارین.
سلام
حتما خدمت میرسم
سر بریدند آسمان را در زمین
چیست حسِ مردمِ این سرزمین؟
خوابِ دریا غرقِ خون تعبیر شد
دشنهای با تشنهای درگیر شد
این گذشت اما غزل یک بیت نیست
حُسنِ مطلع را نمیباید گریست
جنسِ تاریخ و حکایت نیست عشق
کینه و زخم و شکایت نیست عشق
عشق یعنی جمعِ جبر و اختیار
عشق یعنی مردنی با اقتدار
عشق، جمعِ کفر با ایمانِ محض
عشق یعنی خلقتِ انسانِ محض
خواب ماندیم و غزل مسکوت ماند
قلبها در گوشهی تابوت ماند
جهل، در افکارِ مومن عود کرد
کفر، در ایمانِ مزمن عود کرد
عشق، با مدحی سبک، تحریف شد
کی چنین مدحی به ما تکلیف شد؟
ما کجا این خانه را در میزنیم؟
ما فقط بیهوده بر سر میزنیم
ما به سختی مالِ مردم میخوریم
ما که آسان نانِ مردم میبریم
نفس تا در وسعِ خود مسئول نیست
نذرِ ما پیشِ خدا مقبول نیست
سیرها خوردند و فربهتر شدند
خوب بودند از قضا بهتر شدند
ما به فرعِ عاشقی پرداختیم
باطنِ حق را به ظاهر، باختیم
ما خدا و خویش را نشناختیم
عشق را هم پیشِ پا انداختیم
سرّ ِ آن خون و عطش اینها نبود
اتفاق، آن روز در آنجا نبود
پیش از اسماعیل، او را کشته است
پیش از هابیل، او را کشته است
در ازل، قربانیِ خلقت شد و
زندگی با خونِ او رؤیت شد و
می کشیم او را و زاری میکنیم
زندگی را سوگواری میکنیم
او نه بینِ ایلِ خود مظلوم ماند
بلکه در تأویلِ خود مظلوم ماند
ما برای خویش میگرییم و بس
منّتش بر گردنِ فریاد رس
این کجا و اشکِ آمرزش کجا؟
حقِ مردم را نمیبخشد خدا
شرم، در چشمِ بیابان سیل شد
در عبور از خود زمان بیمیل شد
ماه را از گوشهی شب باد برد
باد، خود را هم شبی از یاد برد
اثری از افشین یدالهی
سلام
میلاد منجی مبارک باد.
نذر کردم تا بیایی، هرچه دارم مال تو
چشم های خستۀ پرانتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو
آرزویم هیچ، قلب بی قرارم مال تو
"اللّهم عجّل لولیک الفرج"
http://s3.picofile.com/file/7422823224/%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C_%D9%81%D8%B1%D8%AC_2.gif
آدم بودن
این داستان را در وبلاگ http://najaf616.blogsky.com خواندم که با تشکر از نجف آقا نویسنده و صاحب وبلاگ که اجازه نقل داستان را دادند ، در اینجا نقل می شود :
"ﻋﮑﺎﺱ: می توﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺑﮕﯿﺮﻡ؟
ﭘﺴﺮ: ﮐﻪ ﭼﯽ ﺑﺸﻪ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻦ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺭﻧﺠﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺗﻮ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﻭ ﮐﻮﻟﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ!
ﭘﺴﺮ: می توﻧﯽ ﺑﻬﻢ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯽ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﭼﻪ ﮐﻤﮑﯽ؟
ﭘﺴﺮ: ﮐﻤﺮﻡ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ. می توﻧﯽ ﺑﻪ ﺟﺎی ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﻣﻮ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ ﮐﻨﯽ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ عجله ﺩﺍﺭﻡ!
همه می تونن ادعای آدم بودن بکنن، ولی هر کسی نمی تونه آدم باشه؛ دنیای ما این چنین است!!